نمی دونم چرا سردم ، دلم تنهایی بیــداره
شبم تا سحر می لرزه ، شدم مجنونِ آواره
***
به فکرِ درزِ دیواری ، تو پاتوقِ خیانـت ها
یه سایه در خیالم شد ، غروبم خسته و تنها
***
همه بیمارِ سرپایی ، و من تصویرِ رو تختـی
یه آهو در دلِ صحرا ، شدم مانورِ بد بختی
***
همش بغض و همش بی حال ، یه برگِ زردِ پاییزم
عطش نایِ دلم خشکید ، به پوچی خوانده جالیزم
***
چرا سردم چرا کم جون ، چرا در خواب بیدارم
همه در عاشقی مستند ، و من رو تختِ بیمارم
***
خطر فرزانه ها دیدند ، و من پی گردِ توصیفم
جهان در لذت و شادی ، و من در بُعدِ تعریفم
***
جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 12/02/1392
:: برچسبها:
پاتوقِ خیانت ,
:: بازدید از این مطلب : 1754
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1